آیه 77 سوره قصص

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ۖ وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ

[28–77] (مشاهده آیه در سوره)


<<76 آیه 77 سوره قصص 78>>
سوره :سوره قصص (28)
جزء :20
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و به هر چیزی که خدا به تو عطا کرده بکوش تا (ثواب و سعادت) دار آخرت تحصیل کنی و لیکن بهره‌ات را هم از (لذّات و نعم حلال) دنیا فراموش مکن و (تا توانی به خلق) نیکی کن چنانکه خدا به تو نیکویی و احسان کرده و هرگز در روی زمین فتنه و فساد برمینگیز، که خدا مفسدان را ابدا دوست نمی‌دارد.

در آنچه خدا به تو عطا کرده است سرای آخرت را بجوی، و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و نیکی کن همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است، و در زمین خواهان فساد مباش، بی تردید خدا مفسدان را دوست ندارد.

و با آنچه خدايت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن، و همچنانكه خدا به تو نيكى كرده نيكى كن و در زمين فساد مجوى كه خدا فسادگران را دوست نمى‌دارد.

در آنچه خدايت ارزانى داشته، سراى آخرت را بجوى و بهره خويش را از دنيا فراموش مكن. و همچنان كه خدا به تو نيكى كرده نيكى كن و در زمين از پى فساد مرو كه خدا فسادكنندگان را دوست ندارد.

و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Seek the abode of the Hereafter by means of what Allah has given you, while not forgetting your share of this world. Be good [to others] just as Allah has been good to you, and do not try to cause corruption in the land. Indeed Allah does not like the agents of corruption.’

And seek by means of what Allah has given you the future abode, and do not neglect your portion of this world, and do good (to others) as Allah has done good to you, and do not seek to make mischief in the land, surely Allah does not love the mischief-makers.

But seek the abode of the Hereafter in that which Allah hath given thee and neglect not thy portion of the world, and be thou kind even as Allah hath been kind to thee, and seek not corruption in the earth; lo! Allah loveth not corrupters,

"But seek, with the (wealth) which Allah has bestowed on thee, the Home of the Hereafter, nor forget thy portion in this world: but do thou good, as Allah has been good to thee, and seek not (occasions for) mischief in the land: for Allah loves not those who do mischief."

معانی کلمات آیه

«إِبْتَغِ»: بطلب. بجوی. «وَابْتَغِ فِیمَا»: مراد این است که نعمت دنیا باید وسیله باشد؛ نه هدف. به عبارت دیگر ثروت دنیا را باید در راه فراچنگ آوردن بهشت خدا به کار انداخت.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ «77»

و (اى قارون!) در آنچه خداوند به تو داده است، سراى آخرت را جستجو نما و (در عين حال) بهره‌ات را نيز از اين دنيا فراموش مكن و همان‌گونه كه خداوند به تو احسان كرده است، تو نيز (از اين ثروت به ديگران) احسان نما وبدنبال فساد در زمين مباش كه خداوند، فسادگران را دوست نمى‌دارد.

نکته ها

حضرت على عليه السلام در تفسير جمله‌ى‌ «لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» فرمود: «يعنى از سلامتى، قوّت، فراغت، جوانى و شادابى خود براى آخرت استفاده كن». «1»

در اين آيه به چند دستور و رهنمود تربيتى اشاره شده است:

الف: توجّه داشتن به آخرت، همراه با بهره‌مندى از دنيا.

ب: احسان به ديگران با توجّه به الطاف خداوند به انسان.

«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 7 - صفحه 94

ج: دورى از فساد با توجّه به‌ «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»

پیام ها

1- دنيا مزرعه‌ى آخرت است. «وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» (به قارون گفته شد: از اين امكانات سراى آخرت را دنبال كن.)

2- دارايى ثروتمندان، از آنِ خداست. «آتاكَ اللَّهُ»

3- آخرت را بايد با جديّت دنبال نمود، هر چند دنيا را نيز نبايد فراموش كرد.

«ابْتَغِ‌- لا تَنْسَ»

4- مال و ثروت مى‌تواند وسيله‌ى سعادت اخروى گردد. «وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ»

5- موعظه‌ى ثروتمندان، كار پسنديده‌اى است. وَ ابْتَغِ‌ ...

6- هركس به سهم و نصيب خود اكتفا كند وباقى را صرف آخرت نمايد. وَ ابْتَغِ‌ ...

وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ‌ ...

7- در موعظه، به نيازهاى طبيعى هم توجّه داشته باشيم. «لا تَنْسَ نَصِيبَكَ»

8- ثروت بى‌حدّ، بهره‌مندى بى‌حساب رابدنبال ندارد. نصيب هركس محدود و مشخّص است. «نَصِيبَكَ»

9- آخرت‌طلبى از طريق احسان به ديگران است. وَ ابْتَغِ‌ ... وَ أَحْسِنْ‌

10- براى دعوت ديگران به احسان، يادآورى احسان الهى در حقّ آنان كارساز است. «أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ»

11- سرمايه‌داران بى‌ايمان، در معرض فساد هستند. «لا تَبْغِ الْفَسادَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (77)

بقيه كلام مؤمنان:

وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ‌: و طلب كن و بدست آور در آنچه عطا فرموده است تو را خدا از غنا و دولت دنيا، الدَّارَ الْآخِرَةَ: سراى ديگر را، يعنى صرف كن در راه آخرت اموال خود را و آن را وسيله حصول ثواب آن جهان گردان، زيرا مقصود از ماليه دنيا اينست كه به آن متوسل شود براى وصول به درجات اخروى. وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا: و فراموش مكن بهره خود را از مال دنيا كه آن تحصيل آخرت است به آن در صرف خيرات و مبرّات. يا فراموش مكن نصيب خود را در وقت رحلت از اين جهان كه كفنى بيش نخواهد بود، پس از آن حال بيانديش و به مال و منال غره مشو.

در معانى الاخبار از حضرت صادق عليه السّلام از پدر بزرگوارش از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اى لا تنس صحّتك و قوّتك و فراغك و شبابك و نشاطك ان تطلب بها الاخرة فراموش مكن صحت خود را و قوت خود را و فراغت‌

جلد 10 - صفحه 180

خود را و جوانى خود را از اينكه طلب كنى به هر يك از اينها آخرت را «1».

وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ‌: و نيكوئى كن به خود و بندگان خدا همچنانكه نيكوئى نموده است خدا به تو از اعطاى نعم. از حسن نقل است كه قارون بخيل بود به حدى كه اصلا از متاع دنيا و زخارفى كه در دست او بود متمتع نمى‌شد. قوم به او گفتند كه در خوردن و آشاميدن و پوشش و نكاح از آن بهره‌ور شو كه بر تو محظور نيست‌ «2». وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ‌: و طلب مكن فساد در زمين را از ظلم و تعدى و نخوت و غرور و ساير معاصى، إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ‌: بدرستى كه خداى تعالى دوست نمى‌دارد فساد كنندگان در دنيا را.

تبصره: آيه شريفه دستور اخلاقى است براى عموم به پنج كلمه جامعه:

1- نهى از فرح و بطر و انهماك در تلذذ به حطام دنيا به حدى كه غافل سازد شخص را از تهيه زاد و توشه آخرت به اعمال صالحه.

2- صرف مال در خيرات و مبرات و موجبات سعادت و رضايت حضرت سبحان.

3- امر به طلب كردن حظّ نفس كه نصيب انسانى است از دنيا براى عقبى كه از جوانى قبل از پيرى، و از صحت قبل از ناخوشى، و از قوت قبل از ناتوانى، و از فراغت قبل از گرفتارى، و از حيات قبل از موت.

4- امر به مطلق احسان كه داخل است در آن اعانت به مال و جاه و دست و زبان و طلاقت وجه و حسن لقا و بشاشت وجه و تلطف و ترحم.

5- نهى از فساد در زمين به اتيان محرمات و ارتكاب معاصى از ظلم و فسق، زيرا هر معصيتى اثر وضعى دارد در عالم و شآمت آن رخنه در نظام اتمّ، و موجب افساد خواهد بود؛ چنانچه فرمايشات ائمه هدى و عالمان به حقايق اشياء اين مطلب را واضح و مبرهن سازد. از جمله ابن بابويه (رحمه اللّه) به اسناد خود روايت‌

«1» معانى الاخبار صدوق (چ حيدرى، 1379 هجرى)، ص 325 و مجمع البيان ج 4، ص 266 و تفسير برهان ج 3 ص 237.

«2» تفسير منهج الصادقين، چاپ اسلاميه، ج 7، ص 127.

جلد 10 - صفحه 181

نموده از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود:

إنّ سليمان بن داود خرج ذات يوم مع اصحابه ليستسقى فوجد نملة قد رفعت قائمة من قوائمها الى السّماء و هى تقول: اللّهمّ انّا خلق من خلقك لا غنا بنا عن رزقك فلا تهلكنا بذنوب بنى ادم. فقال سليمان لأصحابه ارجعوا فقد سقيتم بغيركم.

بدرستى كه حضرت سليمان بن داود بيرون رفت روزى با اصحاب خود براى طلب باران، پس يافت مورچه‌اى را كه بتحقيق بلند نموده قائمه‌اى از قوائم خود را به آسمان و گويد: بار خدايا ما مخلوقى هستيم از مخلوقات تو، بى‌نياز نيستيم ما از روزى تو، پس هلاك مكن ما را به گناه بنى آدم؛ پس سليمان فرمود: برگرديد كه به تحقيق سيراب شديد به غير خود «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‌ فَبَغى‌ عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ (76) وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (77) قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ (78)

ترجمه‌

همانا قارون بود از قوم موسى پس ستم كرد بر آنان و داديم او را از گنجها مقدارى كه همانا كليدهايش گرانى ميكرد بگروهى صاحبان قوّت هنگاميكه گفتند باو قومش شاد مباش همانا خداوند دوست ندارد بسيار شادمانان را

و طلب كن به آنچه داد تو را خدا سراى آخرت را و فراموش مكن بهره‌ات را از دنيا و نيكى كن همچنانكه نيكى كرد خدا بتو و مخواه فساد را در زمين همانا خدا دوست نميدارد فساد كنندگانرا

گفت جز اين نيست كه داده شدم آنرا براى دانشى كه نزد من است آيا ندانست كه خدا بتحقيق هلاك كرد پيش از او از اهل اعصار گذشته كسيرا كه شديدتر بود از او از حيث قوّت و زيادتر بود از جهت ثروت و پرسيده نميشوند از گناهانشان گناهكاران.

تفسير

خداوند متعال براى بيان بى‌اعتبارى مال دنيا و سوء عاقبت مغرورين‌

جلد 4 صفحه 206

بآن شمّه‌اى از احوال قارون را كه پسر خاله حضرت موسى بروايت مجمع از امام صادق عليه السّلام بوده ذكر فرموده كه بر بنى اسرائيل بزرگ منشى و تكبر و تفرعن بنا حق مينمود و حق آنها را ادا نميكرد و خداوند بقدرى مال و ثروت باو عنايت فرموده بود كه صندوقهاى اموالش سنگينى مينمود در وقت حمل و نقل بر جماعتى از مردم نيرومند و قمى ره فرموده از ده نفر تا نوزده نفر كليدهاى خزانه‌هاى او را حمل مينمودند و اينمعنى بالغت موافق‌تر است ولى در مجمع نسبت بأكثر مفسرين داده كه مراد از مفاتح اينجا خزائن است چنانچه در قول خداوند و عنده مفاتح الغيب به اين معنى استعمال شده و آن با اعتبار موافق‌تر است چون كليد مخزنها اين قدر باشد مستبعد است در هر حال گفته‌اند او پسر عموى حضرت موسى يصهر بن فاهت بن لاوى و از مؤمنين بآنحضرت بود و اين منافات با روايت مجمع ندارد چون ميشود هر دو نسبت را داشته باشد و قوم او را ملامت نمودند كه اينقدر سرگرم و دلخوش بزخارف دنيا نباش خداوند اين نوع دلخوشى و مسرّت را دوست ندارد در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند بموسى عليه السّلام وحى فرمود كه خوشحال مباش بزيادى مال و وامگذار ياد مرا در هر حال همانا زيادى مال موجب فراموشى گناهان شود و ترك ياد من سبب قساوت قلب گردد و در توحيد از آن حضرت نقل نموده كه اگر عقوبت از خداى تعالى حق باشد پس خوشحالى براى چيست و نيز او را نصيحت نمودند كه مال دنيا براى صرف در تحصيل عقبى خوب است حال كه خدا بتو ثروت و مكنت عنايت فرموده آنرا در طلب رضاى خدا و بدست آوردن اجر اخروى صرف كن و بهره خود را از دنيا كه مزرعه آخرت است از دست مده يا بقدر لازم براى توسعه بر خود و اهل و عيالت خرج كن و ما بقى را در راه خدا انفاق نما و نيكى كن به بندگان خدا چنانچه خداوند بتو نيكى كرد و مال داد يا شكر خدا را بجا آور چنانچه او بتو نعمت داد و اين ثروت و مكنت را وسيله فتنه و فساد در زمين قرار مده چون خداوند اهل فتنه و فساد را دوست ندارد در معانى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فراموش نكن صحت و قوّت و فراغت و جوانى و نشاط خود را كه طلب نمائى بآنها آخرت را و اين مؤيد معناى اول است كه براى و لا تنس نصيبك من الدّنيا ذكر شد و در مجمع آنرا باكثر مفسرين نسبت‌

جلد 4 صفحه 207

داده و فرموده حقيقت نصيب انسان از دنيا آنستكه صرف در تحصيل آخرت شود چون آن باقى و باقى فانى است و در مصباح الشريعه از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بزرگترين فساد آنستكه بنده راضى شود بغفلت از ياد خدا و اين فساد متولد ميشود از درازى آرزو و حرص و تكبر چنانچه خداوند خبر داده در قصه قارون در قول خود و لا تبغ الفساد فى الارض انّ اللّه لا يحبّ المفسدين كه اين صفات در او بود و اصل آنها حب دنيا و جاه و مال آن و متابعت هواى نفس و شهوات آن و گامهاى شياطين است و قارون در جواب آنها گفت اين اموال را من براى علم و دانشى كه دارم پيدا كردم كه شما آنعلم را نداريد و نميتوانيد پيدا كنيد چون گفته‌اند او از تمام بنى اسرائيل بصيرتر بود بطرق كسب و تجارت و زراعت و قمى ره فرموده او كيمياگر بود و بعضى گفته‌اند مرادش آن بود كه خداوند اين مال را براى مزيّت علمى و فضلى من بر شما بمن عطا فرموده و بشما نداده و من مستحق آن بودم نه شما و در هر حال جوابى خارج از رسم ادب بنده در پيشگاه مولى داد لذا خداوند براى توبيخ و ملامت او فرموده آيا قارون با اينكه ادعاى علم و دانش داشت ندانست كه خداوند اهل اعصار سابقه بر او را بعذاب خود هلاك فرمود با آنكه بمراتب قوّت و قدرت و ثروت و مكنتشان بيش از او بود پس نبايد بتوانائى و توانگرى مغرور و مأمون از مكر خدا شد و در وقت نزول عذاب كسى از گناهكاران نميپرسد گناه شما چه بود كه بعذاب الهى گرفتار شديد تا آنها عذرخواهى نمايند يا در قيامت بدون سؤال و حساب بجهنم ميروند چون بسيماشان شناخته و بدوزخ كشيده ميشوند و قمى ره فرموده مراد آنستكه سؤال كرده نميشوند مجرمين قبلى از گناهان حاضرين كه فعلا معذب شده‌اند و اللّه اعلم بمراده.

جلد 4 صفحه 208

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ابتَغ‌ِ فِيما آتاك‌َ اللّه‌ُ الدّارَ الآخِرَةَ وَ لا تَنس‌َ نَصِيبَك‌َ مِن‌َ الدُّنيا وَ أَحسِن‌ كَما أَحسَن‌َ اللّه‌ُ إِلَيك‌َ وَ لا تَبغ‌ِ الفَسادَ فِي‌ الأَرض‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ لا يُحِب‌ُّ المُفسِدِين‌َ (77)

و طلب‌ كن‌ ‌در‌ آنچه‌ خداوند بتو داده‌ دار آخرت‌ ‌را‌ و فراموش‌ مكن‌ نصيب‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ دنيا و احسان‌ كن‌ همان‌ نحوي‌ ‌که‌ خداوند بتو احسان‌ فرموده‌ و طلب‌ نكن‌ فساد ‌در‌ روي‌ زمين‌ ‌را‌ محققا ‌خدا‌ فساد كنندگان‌ ‌را‌ دوست‌ نميدارد.

مال‌ دنيا ‌اگر‌ ‌از‌ ممر حلال‌ بدست‌ آيد و صرف‌ آخرت‌ كنند بهترين‌ مالها ‌است‌، دارد ‌در‌ خبر ‌که‌ جماعتي‌ ‌از‌ فقراء مشرف‌ شدند خدمت‌ حضرت‌ ‌رسول‌ و عرض‌ كردند بسياري‌ ‌از‌ عبادات‌ ‌را‌ اغنياء دارند ‌که‌ ‌ما ‌از‌ ‌آنها‌ محروم‌ هستيم‌ ‌از‌ عبادات‌ ماليه‌ مثل‌ زكاة، خمس‌، حج‌، صله‌ ارحام‌، دستگيري‌ ‌از‌ فقراء صرف‌ جهاد ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌، احسان‌ ‌به‌ بندگان‌ و امثال‌ اينها جامعش‌ صرف‌ دين‌، بناي‌ مساجد، مدارس‌ اصلاح‌ طرقات‌ و ‌غير‌ اينها و ‌ما فقراء محروم‌ هستيم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ فيوضات‌ حضرت‌ اذكاري‌ تعليم‌ ‌آنها‌ كرد ‌که‌ ‌اينکه‌ نوع‌ مثوبات‌ ‌را‌ درك‌ كنند اغنياء فهميدند ‌آن‌ اذكار ‌را‌ ‌هم‌ عمل‌ كردند فقراء آمدند ‌که‌ اغنياء ‌هر‌ دو قسمت‌ ‌را‌ درك‌ كردند حضرت‌ فرمود:

«ذلِك‌َ الفَضل‌ُ مِن‌َ اللّه‌ِ» لذا بقارون‌ گفتند:

وَ ابتَغ‌ِ فِيما آتاك‌َ اللّه‌ُ الدّارَ الآخِرَةَ صرف‌ دين‌ كن‌ و مبادا صرف‌ معصيت‌ ‌ يا ‌ جمع‌ آوري‌ ‌آنها‌ كني‌ ‌که‌ جز وبال‌ و مسئوليت‌ ‌براي‌ تو باقي‌ نميماند.

وَ لا تَنس‌َ نَصِيبَك‌َ مِن‌َ الدُّنيا ‌اينکه‌ موهبتي‌ ‌که‌ ‌خدا‌ بتو عنايت‌ كرده‌ ‌در‌ دنيا بهره‌برداري‌

جلد 14 - صفحه 277

كن‌ و ‌براي‌ آخرت‌ ‌خود‌ قرار ده‌ و فراموش‌ مكن‌ آنچه‌ صرف‌ آخرت‌ كردي‌ ‌براي‌ تو ميماند و آنچه‌ گذاردي‌ ‌از‌ دست‌ ميرود.

وَ أَحسِن‌ كَما أَحسَن‌َ اللّه‌ُ إِلَيك‌َ شكر ‌هر‌ نعمتي‌ صرف‌ ‌آن‌ نعمت‌ ‌است‌ ‌در‌ مرضي‌ الهي‌ بتو احسان‌ فرموده‌ تو ‌هم‌ ‌به‌ بندگان‌ ‌او‌ احسان‌ كن‌.

وَ لا تَبغ‌ِ الفَسادَ فِي‌ الأَرض‌ِ مبادا صرف‌ معاصي‌ و اموري‌ كني‌ ‌که‌ موجب‌ غضب‌ الهي‌ ‌باشد‌ و فساد ‌در‌ روي‌ زمين‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ لا يُحِب‌ُّ المُفسِدِين‌َ و كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ مورد حب‌ الهي‌ نباشد مشمول‌ رحمت‌ نخواهد شد و مثواي‌ ‌او‌ جهنم‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 77)- بعد از این نصیحت، چهار اندرز پرمایه و سرنوشت ساز دیگر به او می‌دهند که مجموعا یک حلقه پنج‌گانه کامل را تشکیل می‌دهد.

نخست می‌گویند: «در آنچه خدا به تو داده است سرای آخرت را جستجو کن، وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ.

اشاره به این که مال و ثروت بر خلاف پندار بعضی از کج‌اندیشان، چیز بدی نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیری به‌کار می‌افتد. و قارون کسی بود که با داشتن آن اموال عظیم، قدرت کارهای خیر اجتماعی فراوان داشت ولی چه سود که غرورش اجازة دیدن حقایق را به او نداد.

در نصیحت دوم افزودند: «و سهم و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن» وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا.

این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودی از دنیا دارد، یعنی اموالی که جذب بدن او، یا صرف لباس و مسکن او می‌شود مقدار معینی است، و مازاد بر آن به هیچ وجه قابل جذب نیست.

مگر یک نفر چقدر می‌تواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسکن و چند مرکب می‌تواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند کفن با خود می‌تواند ببرد؟ پس بقیه خواه و ناخواه سهم دیگران است و انسان امانت‌دار آنها! و چه زیبا فرمود: امیر مؤمنان علی علیه السّلام: «ای فرزند آدم! هر چه بیش از مقدار خوراکت به دست می‌آوری خزانه‌دار دیگران در مورد آن خواهی بود»! سومین اندرز این که: «همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده است تو هم نیکی کن» وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ.

و به تعبیر دیگر همان‌گونه که خدا به تو بخشیده است به دیگران ببخش.

بالاخره چهارمین اندرز این کمه: نکند که این امکانات مادی تو را بفریبد و آن را در راه فساد و افساد به‌کار گیری! «هرگز فساد در زمین مکن که خدا مفسدان را دوست ندارد» وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ.

این نیز یک واقعیت است که بسیاری از ثروتمندان ب ایمان گاه بر اثر جنون

ج3، ص479

افزون‌طلبی و گاه برای برتری‌جویی دست به فساد می‌زنند جامعه را به محرومیت و فقر می‌کشانند همه‌چیز را در انحصار خود می‌گیرند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع

آرشیو عکس و تصویر